ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم،
امید ز هر کس که بریدیم،بریدیم،
دل نیست کبوتر، که چو برخاست نشیند،
از گوشه ی بامی که پریدیم،پریدیم،
رم دادن صید خود، از آغاز غلط بود،
حالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیم،
کوی تو که باغ ارم و روضه ی خلد است،
انگار که دیدیم و ندیدیم،ندیدیم،
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن،
گر میوه ی یک باغ نچیدیم،نچیدیم،
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل،
هان واقف دم باش رسیدیم،رسیدیم،
وحشی،سبب دوری و این قسم سخنها،
آن نیست که ما هم نشنیدیم،شنیدیم!
(وحشی بافقی)
سلام و درود .
سلام سینا جان
ممنون از نظر لطفت به وبلاگم
اگه دوست داشتی میتونی آی یاهو منو اد کنی و بیشتر با هم آشنا بشیم
ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم،
امید ز هر کس که بریدیم،بریدیم،
دل نیست کبوتر، که چو برخاست نشیند،
از گوشه ی بامی که پریدیم،پریدیم،
عمرا!
همین که باز داره این رو تکرار میکنه یعنی هنوز نپریده که بپره
.
.
میدانی که نمی خواهم برگردی
این را به همه گفته ام
حتی به تو
به خودم
اما نمی دانم
چرا هنوز
برای آمدنت فال می گیرم!!
چرا هنوز
پشت هزاران ترانه خاموش به انتظارت نشسته ام
تا ترا آرزو کنم!!
... اما هنوز نمی خواهم برگردی
می دانی که دروغ نمی گویم
اگر هنوز تو را آرزو می کنم
برای بی آرزو نبودن است !!
و شاید هم
آرزویی بهتر از تو سراغ ندارم!!
نایس بلاگ...
خیلی قشنگ بود